زیر ستاره های آسمون

می نویسم تا یادم بمونه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوست» ثبت شده است

حالت بده؟ چجوری می‌تونم کمکت کنم؟ 😥

یبار یه جایی می‌خوندم آدما در مقابل شنیدن ناراحتی یکی ۲ دستن!

یه دسته سعی می‌کنن دلداری بدن، حال طرف رو عوض کنن و چیزای این قبیل

اون یکی دسته سعی می‌کنن مشکل رو حل کنن! معمولا این دسته کنجکاوترن و بیشتر و دقیق‌تر سوال می‌پرسن!

 

اگه نظر بالا رو قبول کنیم، من خودمو جزو دسته اول می‌دونم! حالا حالتاییم هست که دومی پیش بیادا! مثلا طرف بگه ناراحتم امتحانو خراب کردم، میام بهش بگم خب فلان پروژه امتیازی رو بزن، فلان حرکتارو کن بلکه اوضاع بهتر شه! ولی در حالت کلی اولیم!

واسه همین هیچ‌وقت گروه دوم رو درست حسابی درک نکردم! مثلا نزدیک‌ترین دوستم ازوناست! یعنی خیلی ازوناست! 🤣 گریون هم برم پیشش، نمیاد بقلم کنه آرومم کنه! سریع می‌پرسه چیشده؟ منم یکم توضیح میدم و میره تو فکر 😐😂 بعدش دوباره میاد بیشتر و می‌پرسه و ... این روند اونقدر ادامه پیدا می‌کنه تا یه راه حلی بیابه یا زمان بگذره و من دیگه حالم خوب شده باشه! 😂

 

خودم دوست دارم تواناییشو داشته باشم که بتونم کمک کنم تو اینجور شرایط! ولی خب نمی‌تونم! یعنی بلد نیستم! صرفا بلدم حالشو تغییر بدم! حواسشو پرت کند و بخندونمش.... نمی‌دونم اینم یه مهارته یا یچیز ذاتیه.

 

⚫️⚫️⚫️شهادت امام رضا(ع) تسلیت....

۰ نظر
پسر

بازدید از دوست

امروز رفیقم اومد بهم سر زد! خوشال بود و زندگیش به راه بود =)

کلییییی باهم صحبت کردیم، بعضی وقتا ناراحتم که همدانشگاهی نیستیم، ترکیب خوبی میشدیم :دی

سوار ماشین شدیم، یه چیز کوچولو!هه  خوردیم و برگشتیم. خیلی خوشال شدم از دیدنش! یعنی خیلیا! آدم درون گراییه ولی یه ویژگی داره که کافیه حرف اول کلمه اول جملتو بگی، تا حرفتو میهفمه و همراهی میکنه باهات =) حرف زدنش باهاش خیلیی آسونه و لذت بخش. طی جریان عجیبی باهاش دوست شدم... دبیرستان بودیم.... یکی بهم معرفیش کرد و یهویی شدید buddy شدیم. خیلی به سرعت!

فردا صبح باید برم سر یه قراری و بعدم یه کار خیریه ریز. انشالله که خدا راضی باشه.

 

پ.ن: دخترجان! خیلی ممنونم لحظاتی که نیاز دارم، میای و باهام صحبت میکنی! به امید اینکه زودتر از شر این ویروس کوچولو خلاص شیم و ارتباطمون دوباره حضوری شه :(

۱ نظر
پسر