زیر ستاره های آسمون

می نویسم تا یادم بمونه

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کنترل» ثبت شده است

استاد دلسوز

۴ش ها برامون ۱.۵ ساعت کلاس رفع اشکال گذاشته + بخوایم بیشترم می‌مونه! درسته که سر حجم کاری بالاش، زیاد نق می‌زنم ولی خیلیییی خانوم مهربون و دلسوزیه! امروز کل تایم کلاسش واسه من بود. 😋 بجز یه تایم یک ربعه که دختر اومد و یکسوال پرسید، بقیه تایم کسی نبود، منم نامردی نکردم و هرچی سوال تو این ۴ ترم داشتم از ریاضی و فیزیک و مفاهیم و ... ازش پرسیدم. البته سوالام تموم نشد ولیـــــــــــی همینارم عالی توضیح دادن! براشون خیلی مهمه که دانشجو بفهمه چی داره می‌گذره! خودشم آخر جلسه گفت ویدیوهام طولانی هست چون که ممکنه یک مطلب رو بارها و بارها بگم تا مطمئن شم جا میفته!

واقعنم همینه! هر سوالی ازش می‌پرسیدن، جدی جدی از بیسیک‌ترین حالت ممکن شروع می‌کرد! از صفر دبستان تااااااا جایی که نیاز بود.

خیلی دستش درد نکنه. 😅 راستی درستش چیه؟

  • خیلی دستت درد نکنه
  • دستت خیلی درد نکنه

می‌دونم آدم اینجوری که می‌خونتشون یذره عجیبه. 😅

۱ نظر
پسر

گزارش شنبه

کوتاه مختصر مفید، کوییز امروز الک رو دادم، مشقش تا ۳ ساعت دیگه آپلود میشه، باید ویدیوهای کنترل رو ببینم و بعدم مشقشه!

عامممم بازی کردم و خوش گذشت! خوراک دونر خونگی پختیم که خوش مزه بود!

عامممممممم وات الس؟ آهان! روزای خوب بیاد موندی نیست زیاد. 😅 باشد که زودتر گذر کنیم...

 

پ.ن: چرا محبوبه ذکایی توی تگ‌هامه؟ کی هست؟ کجا اسمشو بکار بردم؟

پ.ن۲: آخرین سخنرانی هم شروع کردم و ربع اولش تموم شد! شدیدا جذابه، تموم بشه می‌نویسم ازش.

۰ نظر
پسر

نفس عمیق، یک شروع عالی، البته باید دید که این تیتر محدودیتی دارد؟ یعنی تا چه میزان یا مثلا چند کلمه میتونم اینجا بنویسم؟ تو لیست وبلاگ های بروز شده یا جست و جوی گوگل چجوری قراره دیده بشه؟ 😂

 

خب، اول یه نکته آموزنده یاد بگیریم:

 

 

 

اوهوم، امروز روز خوبیه! قوی ام و شادم! کار زیاد هست برای انجام دادن و شیرقهوه خوشمزه ایم درست کردم :)

قراره جلسه اول eesa1 و جلسه سوم کنترل رو ببینم، خوب است. استاد eesa1 رو زیاد دوست ندارم ولی لباس جالبی میپوشه =) بخاطر لباسش میرم تو فکر و یهویی میبینم ویدیو تامام شد 😂. خب، اگه با موفقیت انجام بشه، میتونم برم سر وقت کتاب آخرین سخنرانی از رندی پاش. باشد که همه چی عالی باشه، مخصوصا برای شما 😉

۲ نظر
پسر

امروز

امروز رو اسکیپ می‌کنم! ارزش موندن تو خاطره رو نداره...

+ تنها مورد خوبش اینه که دکتر کنترل درس جدید رو آپلود کرد

۰ نظر
پسر

مطلب شماره 15

15 روز شد! چه زود گذشت. یسری دوست پیدا کردم، جالبه، یسری مشکلات هست (ایموجی angry) ولی در کل دوست داشتنیه، بین سیستم های وبلاگ دهی، بلاگ بیان واقعا زیباست =) یعنی یه محیطی داده با آرامش بنویسی دیگه... خیلی دنبال این نیست که سایت بزنی و فلان و ملان و ... میگه بیا این ادیتور، کیبوردم که داری و بشین بنویس

ببخشید دارم چرت و پرت میگم :) روزمره نویسی ازین چیزا هم داره دیگه. امروز خیلی خوشحال بودم! دلیل خاصی نداشتا، این شکلیم که اگه ناراحت نباشم خوشحالم. laugh

ولی یهویی، همین نیم ساعت پیش یه انرژی منفی گرفتم و ناراحت شدم! نمیدونم چرا. ببخشید میخوام اینجا یسری چرت و پرت بنویسم (که احتمالش زیاده یروز همشونو پاره کنم، یعنی چیزه، پاکشون کنم) ولی قبلش تا یادم نرفته

صبح کلاس دکتر مخاب برگذار شد، بنده خدا خیلی دوست داره با دانشجوهاش تعامل برقرار کنه و اصلا با شرایط قرنطینه کنار نیومده :) ناراحتم براش، ایشالا درس که یکم جدی تر شه، میرم سوال بارونش میکنم cheeky(ایموجیای چرت، چرت، چرت، بیان صندوق انتقادات پیشنهادات داره؟)

خانوم دکتر کنترل غیب شده رفته تو زمین، کلاسشو نیومد و ریسپاندی به پیامام نداده، امیدوارم در صحت و سلامت باشه....
و همین! درسی تموم شد، کلی با دختر صحبت کردم =))) یهویی پیشنهاد داد بیا انگلیسی بچتیم! برای جفتمون پرثمره! جالب اینجاست بازم به اندازه قبل چتیدیم و زبان جلومونو نگرفت =) مشغول یه پروژه برای یکی از استاداست و سرش گرمه باهاش :) باشد که موفق باشه.

بازی کردم! یه سیو قدیمی ماینکرفت داشتم (Modded Minecraft, of course!) و از زیر خاک درش اوردم :دی بسی جذاب بود.

 

برای احترام به ... نمیدونم! برای احترام،   چرت و پرتامو میبرم ادامه مطلب

 

۱ نظر
پسر

یکشنبه خلوت 😂

برعکس دیروز، امروز خیلییی آروم بود، حتی هوا هم یکم خنک تر بود =)

با مخاب و کنترل کلاس آنلاین داشتم. عاشق جفتشون شدم. بشدت اساتید محترم و حرفه ای هستن و امیدوارم سالم و سلامت باشن و بمونن wink (اصلا فکر نکنین اوکی شدم با ایموجیا :///)

کنترل گفتش گروهای 3 نفری تشکیل بدین و یسری تسک گروهی داد، خوشالم =)

مخاب گفت برین Microsoft Teams نصب کنین، کلاسارو میبریم اونجا، اولین بار بود میشنیدم اسمشو! باید جالب باشه.

۲ نظر
پسر

مُردممممممممم (کنترل بدجنس)

لعنتییییییی، 3.5 ساعت درس خیلیییییییه! مُردممممممم

استاد کنترل، فصل 1 رو یکسره داد...

هعی، روز سنگینی بود! بریم برای فردا

 

پ.ن: واقعا ایموجیاش زشتن! نمیتونم حتی یکیشو استفاده کنم!

۲ نظر
پسر

شنبه شلوغ

خیلی ازون چیزی که فکرشو میکردم سنگین تره!!!!!

 

صبح پاشدیم، ca خیلی نرمال، نیم ساعت در مورد کلاسش و درسش صحبت کرد و تامام. برسی تشریف نیوردن =) البته قراره حذفش کنم، خیلی فرقی نمیکنه. الک 2 اومد و 1 ساعت صحبت کرد، نصفش در مورد کارای طول سال و درسش بود و نیم ساعت مابقی رو یه دوره خیلییییییییی بیسیک در حد V=RI کرد و خدافظی کرد، تا رفتش، TA هاش یه مشق گنده انداختن رومون :| البته گفتن درسشو 2ش میده استاد. 90% انجام دادم و راضیم.

 

قسمت ترسناک ماجرا، کنترله! میدونستم با استاد ترسناکی سر و کار دارم ولی این یه لول دیگست، دیروز ایمیل داده بود که 1ش سر کلاس آنلاین حاضر باشین، امروز هم حدود 3.5 ساعت درس آپلود کرد!!!!

قصد جنگ داری بانو؟؟؟؟ xDDD سه و نیم ساعت ویدیو + کلاس آنلاین؟ میخوای بمیریم؟ میخوای اینجا بگم یه تکلیف ریز هم دادی؟؟؟

ولی خب مسیریه که باید رفت، ولی از قبلم خبر داشتم.

 

میمونه فقط سلطان! استاد مخاب1، فعلا سکوت کرده و ترسناکه! آرامش قبل طوفان.....

 

دیشب از شدت هیجان خوابم نبرد... یعنی یادمه ساعت 4:45 رو تو گوشیم دیدم. خستمه :)

 

 

پ.ن: ایموجیای اینجا خیلیییییی وحشتناکه! آخه چرا بیان؟

۲ نظر
پسر