امروز رفیقم اومد بهم سر زد! خوشال بود و زندگیش به راه بود =)

کلییییی باهم صحبت کردیم، بعضی وقتا ناراحتم که همدانشگاهی نیستیم، ترکیب خوبی میشدیم :دی

سوار ماشین شدیم، یه چیز کوچولو!هه  خوردیم و برگشتیم. خیلی خوشال شدم از دیدنش! یعنی خیلیا! آدم درون گراییه ولی یه ویژگی داره که کافیه حرف اول کلمه اول جملتو بگی، تا حرفتو میهفمه و همراهی میکنه باهات =) حرف زدنش باهاش خیلیی آسونه و لذت بخش. طی جریان عجیبی باهاش دوست شدم... دبیرستان بودیم.... یکی بهم معرفیش کرد و یهویی شدید buddy شدیم. خیلی به سرعت!

فردا صبح باید برم سر یه قراری و بعدم یه کار خیریه ریز. انشالله که خدا راضی باشه.

 

پ.ن: دخترجان! خیلی ممنونم لحظاتی که نیاز دارم، میای و باهام صحبت میکنی! به امید اینکه زودتر از شر این ویروس کوچولو خلاص شیم و ارتباطمون دوباره حضوری شه :(