زیر ستاره های آسمون

می نویسم تا یادم بمونه

۲۹ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

دیشب مومو بهم زنگ زد!

 

دیشب یهویی چنین پیامی اومد! عکسش و شمارش برام عجیب بود! رفتم نوشتم که باید بخوابم! گفت بیا بازی کنیم. گفتم باید بخوابم و از چت در اومدم، تا رفتم رو تخت، زنگ زد :/ قطع کردم، درجا زنگ زد! وایفای رو خاموش کردم و ۳ باااار به گوشیم زنگ زد! با همین شماره 😑

دیگه مجبور به استفاده از دکمه بلاک شدم و خواب لذیذی رو تجربه کردم :))

صبح مامان می‌گفت دیشب کی هی بهت زنگ می‌زد؟ بهش نشون دادم و قضیشو گفت 😂😂😂 البته بنظر میاد فیک باشه! چون دقیقا دیشب مثلا یک ربع قبل من واسه دوستمم همین اتفاقات افتاده!

ولی به هرحال مزاحمت شبانه‌ای جالبی بود!

 

شاداب و پرانرژی باشین :)

 

پ.ن: اون یکی گروه رو بچه‌ها برای زبان‌فارسی این ترم زدن، استادش هنوووووز مشخص نیست :/ زنگ زدن آموزش و گفتن شما کلاسو شروع کنید، بهتون یه استاد میدیم :/// انگاری زنگ ورزشه مدرسست.

۱ نظر
پسر

عه یه روز گذشت!

دیشب ساعت ۱(am) یعنی امروز، کارام تموم شد، دیگه گفتم من که قراره ۷ پاشم! خب نمیرزه ۶ ساعت بخوابم.... یذره بازی کردم، کتاب خوندم و راه رفتم و ۷ شد :| تا به خودم اومدم، کارای روزو کردم دوباره ۷ شد! گفتم لعنتی 😂 خواستم بیام اینجا بنویسم که دیدم واقعا هیچی نداره بگم!

الان ۲ ساعت گذشته، یذره راه رفتم، چتیدم، عاممممم، مامان گفت شام بپز ولی یه مشت فلافل سرخ کردم (خیلیم خوشمزه بود اصن) و الآن اوکیم! 😂😂 یعنی اینطور بنظر می‌رسه!

دیشب، یعنی دیعصر رفتم دکتر، چشامو برسی کرد، گفت چی کار می‌کنی با خودت؟ یهویی دعوام کرد گفت من قطره اشک بهت دادم فقط یک هفته بزنی نه ۲ مااااااااااااااااااااااااااه! ممنوعش کرد برام و الآن یذره دلتنگشم 😅 (زیاد از چشم که کار بکشی، داغ می‌کنه، بعد این قطره کافیه دمایش دو سه درجه خنک‌تر باشه از چشات! چناااان حالی میای که اوهههههه...

آره! یذره گردش شب و روز از دستم در رفته 😅 بخاطر اینکه چشام نسوزه سر آفتاب کلا پرده اتاق کشیدست و خیلی فرق صبح و شب رو نمی‌فهمم بجز اینکه ظهرا گرمه :/ یعنی اگه نیاز شه کلاهمو بذارم، یعنی عصر الی ۱۰ صبحه وگرنه ظهره. وعده‌ها هم که تو قرنطینه زیاد قاطی شده! ممکنه ناهار نون پنیر بخوریم، صبحونه (البته اگه تازه بیدار نشده باشیم) یهویی کشک بادمجون (به قول یه بنده‌خدایی، کشتی بادمجان) بخوریم 😂

آره! الآنم اومدم اینجا که یهویی فاصله زیادی نیفته بعدا بگم ای بابا خراب شد،دیگه نمیشه نوشت :(

 

امیدوارم روزاتون عالییی باشه!

 

 

پ.ن:

بیان می‌دونی پاک کردن اینا چقدر سخت بود؟؟؟؟ حداقل یه گزینه می‌ذاشتی راهت پاکش کنم! هی دونه دونه ضربدر قرمز 😤

 

 

پ.ن۲: ملت غرغر می‌کنن ماهم بکنیم 😅

 

 

پ.ن۳: می‌دونستین اگه اسم عکس یا فایل x یا xx یا xxx باشه، نمی‌شه تو صندوق بیان آپلودش کرد؟ :/ ارور میده!

۱ نظر
پسر

حالت بده؟ چجوری می‌تونم کمکت کنم؟ 😥

یبار یه جایی می‌خوندم آدما در مقابل شنیدن ناراحتی یکی ۲ دستن!

یه دسته سعی می‌کنن دلداری بدن، حال طرف رو عوض کنن و چیزای این قبیل

اون یکی دسته سعی می‌کنن مشکل رو حل کنن! معمولا این دسته کنجکاوترن و بیشتر و دقیق‌تر سوال می‌پرسن!

 

اگه نظر بالا رو قبول کنیم، من خودمو جزو دسته اول می‌دونم! حالا حالتاییم هست که دومی پیش بیادا! مثلا طرف بگه ناراحتم امتحانو خراب کردم، میام بهش بگم خب فلان پروژه امتیازی رو بزن، فلان حرکتارو کن بلکه اوضاع بهتر شه! ولی در حالت کلی اولیم!

واسه همین هیچ‌وقت گروه دوم رو درست حسابی درک نکردم! مثلا نزدیک‌ترین دوستم ازوناست! یعنی خیلی ازوناست! 🤣 گریون هم برم پیشش، نمیاد بقلم کنه آرومم کنه! سریع می‌پرسه چیشده؟ منم یکم توضیح میدم و میره تو فکر 😐😂 بعدش دوباره میاد بیشتر و می‌پرسه و ... این روند اونقدر ادامه پیدا می‌کنه تا یه راه حلی بیابه یا زمان بگذره و من دیگه حالم خوب شده باشه! 😂

 

خودم دوست دارم تواناییشو داشته باشم که بتونم کمک کنم تو اینجور شرایط! ولی خب نمی‌تونم! یعنی بلد نیستم! صرفا بلدم حالشو تغییر بدم! حواسشو پرت کند و بخندونمش.... نمی‌دونم اینم یه مهارته یا یچیز ذاتیه.

 

⚫️⚫️⚫️شهادت امام رضا(ع) تسلیت....

۰ نظر
پسر

عامممممممممم چندین روز اخیر!

خب آخرینی که نوشتم ۳ش بود، ۳ روز گذشته و واقعا نشد بنویسم... هرچی یادم باشه رو الآن میگم.

 

۴شنبه:

شبش کلــــــــــی با دختر حرف زدیم! کلی رویاپردازی کردیم و آخرش داشتم بی‌هوش می‌شدم، برش گردوندم به دنیای واقعی و یه دقیقه ناراحت شد 😅. این ترم وضع درسیش وحشتناکه! ۲ تا درس گیرش اومده که بیش از کل درسای بقیه وقت میگیرن! و باخطر یسری مسائل نتونست حذفشون کنه... یه چنل جدید یوتیوب پیدا کردم که باحال صحبت می‌کنه آقاهه، دوسش دارم و این ۳ روز زمان زیادیو ازم گرفت 😂

صبح خواستم برم سر کلاس استاد کنترل که دیدم یکی یاد گرفته ازم و کل تایم استادو برا خودش نگاه داشت 😑

5شنبه:

صبح یه کلاس مخاب داشتیم که ۶ دقیقه دیر رسیدم سرش و فکر کنم یه غیبت گنده زدن برام 😑 الآن برم به استاد بگم آشپزخونه ترافیک بود؟ ناهار باید می‌پختم؟ هعی.. مهم نیست. عصرش با یکی از دوستام قرار گذاشتم و امروز دیدیم همو! هم اوضاعش خیلــی خوب بود، همم مشکلات افتضاحی داشت. ایشالا که مشکلاتش حل بشه ولی باحال بود! همزمان خنده و غصه داشت! (البته لباشو ندیدم، از پشت ماسک این شکلی بود) عه اینارو باید تو جمبه می‌نوشتم. 😂

دیگه از ظهر تا شب مشغول مشقیدن بودم.... مشقا کمه ها! مثلا ۲ تا سواله ولی یچیز میدن قشنگ ۴-۵ ساعت مشغول شی! بعد چون تنوع سوال ندیدی تو امتحان له میشی! :/ عامممم یه اتفاقایی با داداش و مامانم افتاد که یادم نیست. بگذریم

جبمه:

قرارمو که گفتم. اوه! دیشب تا ۳ بیدار بودم و خوابم نمی‌برد، باعث شد صبح دیر پاشم. مامان زیاد میگه لعنتی به ساعت ۱۰ - ۱۱ نگو صبح!

فردا تعطیل رسمیه و با کلی اعتراض، تونستیم این قانونو تصویب کنیم که روز تعطیل امتحان و کوییز نگیرن 🤗 شب می‌تونم راحـــت بخوابم.

امممممم اتفاق مهم دیگه 🤔 فکر کنم ۳ش یا ۴ش بود، یکی از دوستام، دختری که دوسش داشت مزدوج شد و خیلی سر این موضوع ناراحت شد! شایدم ۲-۳ روز قبل‌تر بود و نوشتم اینجا ولی خب این هفته خیلی سریع گذشت.

ازین به بعد باید همون روز بنویسم! هرچقدرم وقت نشه! فایده نداره این شکلی....

۱ نظر
پسر

صحبتای یک تغییر رشته‌ای برق از کامپیوتر!

کنکور رو دادیم! از قبل می‌دونستم یا قراره برم برق یا کامپ ولی هیچ‌وقت نتونسته بودم انتخاب کنم! بعد کنکور گفتن کامپ بزن، رفتن به برق راحت‌تره...

 

تابستون بعدی توی دفتر آموزش، پروندمو از یه کشو در اورد و گذاشت تو کشو بالاییش. اونجا بود که کار تغییر رشتم تموم شد.

 

عامممم، ترم ۱ و ۲ با یک عده صحبت کردم، عده‌ی زیادی! شامل اساتید و دانشجوها و متوجه شدم درسای برق رو بیشتر دوست دارم. (توی دانشگاه ما، دانشکده برق و کامپ یکیه و درساشون خیلی شبیهه!) خلاصه که بعد ۲ترم، عوض کردم و رسما برقی شدم!

 

بعضی وقتا که شلوغ و سخت میشه و همه‌چی می‌ریزه سرم، خودمو فوش میدم که مرتیکه واسه چی رفتی سراغ سخت‌ترین رشته فنی؟!؟! این همه رشته! یه آسونشو می‌خوندی، وقت اضافیتم می‌تونستی ۱۰۰۰ تا کار بکنی.... ولی اینا موقتین. 😅 لذتی که تو فهم مسائل هست.... لذتی که تو فهم فوریه هست واقعا یافت نشدنیه :دی

 

از وقتی با دختر آشنا شدم، این ویژگیشو خیلی دوست دارم که عاشق درساست! دیوانه‌وار عاشق یادگیریه! و این بهم کمک می‌کنه! وقتایی که له میشم و شروع می‌کنم فحاشی کردن به برق، یهویی به خودم میگم ببین! اونم داره همینارو می‌خونه و تلاش می‌کنه و ببین چه کیــــــــــــــفی می‌کنه! تو هم می‌تونی اینجوری باشی! می‌تونی از سختیاش هم لذت ببری!

 

الان یکی ازون تایماست! درس مخابرات ۱ یکی از درساییه که توش هرچی تو زندگیت خوندیو باید استفاده کنی. 😂😂 یعنی از همه‌چی باید مایه بذاری تا یه پیام، ازینور بره اونور! مشکلم این نیست! مشکلم اینه مابقیشون دارن خیلیـــــی وقت می‌گیرن! نمی‌ذارن لذت کافی رو از فهمیدن اینا ببرم!

 

اساتید هم ازونور اصرااااار دارن کامل کامل بگن :/ یعنی هروقت گفتیم زمان کمه خب این یه مبحث رو عبور کن! نگووووو..... زشتهههههههه....... نمیشهههههههههه....

 

خلاصه که آره! گفتم بیام بنویسم چون واقعا کمک می‌کنه حال آدم بهتر شه 😂

 

 

یه چیز جالب درباره آدمی اینه که همیشه زمان حالش سخته! یعنی من الآن برگردم به کنکور یا دبیرستان یا حتی ترم‌های اولم نگاه کنم، میگم که پوووووووووف چقدر غر می‌زدی لعنتی! واقعا اینا کاری داره؟ اصلا چرا کامل نشدیشون... می‌دونم که یکی دوسال دیگه هم به وضع الآنم اینارو میگم 😂

 

چیکار میشه کرد؟ 😋 زندگی همینه دیگه! باید تلاش کرد.

۱ نظر
پسر

Shitty Days

These days will past. I'm sure! We're going to see sunrise!

۰ نظر
پسر

وقتی مجبور میشی از روتین روزانت ۲-۳ ساعت زودتر پاشی تا به کارات برسی بدون حسابی عقب افتادی!

خستمههههههههههههههههههههههههه

مهمم نیست شب چند بخوابی! سحرخیز بودن کلا کار سختیه! من اگه قرار باشه هر روز، سحرخیز باشم، قطعا بالای ۳۰ سال عمر نخواهم کرد!

۳ نظر
پسر

شغل‌هایی که قراره حذف بشن!

هممون بارها با پست‌هایی مثل شغل‌هایی که قراره در n سال آینده حذف بشن، روبه‌رو شدیم! با یسریاش موافقیم و با یسریاش مخالف! امروز داشتم به معلمی فکر می‌کردم! نظرتون دربارش چیه؟

یعنی ممکنه راه‌هایی برای انتقال فوری یک مطلب یا یک دانش به مغز اختراع بشه! قرص یا هر نوع تزریقی! ولی بنظرتون اینا می‌تونن جای معلم ابتدایی یا مهدکودک رو بگیرن؟ چون اگه بخوان تربیت رو یهویی تزریق کنن و نذارن راه طبیعیش طی بشه، بنظرم آدم ربات میشه! یعنی به چراغ قرمز که می‌رسی، اینکه پشتت وایمیستی، دیگه از شعورت نیست! از فرهنگت نیست! صرفا چیزیه که آموختی و خلافش وجود نداره!

از یه جهاتی خوبه! احتمالا ظلم و بدی کمتر شه ولی خب زندگی‌ها مصنوعی میشه! بنظرتون به کجا می‌ریم؟

۱ نظر
پسر