خب قضیه ازین قراره که هممون داریم تو این کشور زندگی میکنیم و میدونیم مشکلاتی هست! این حرفی که میخوام بزنم بیشتر با قشر دانشجو و دانش آموزه! نظر من اینه که کسی که این مشکلات رو میبینه جزو یکی از 3 دسته زیر قرار میگیره:
- کسایی که سعی میکنن ایگنور کنن (حالا به هر دلیلی، کاری به بد یا خوب بودنش ندارم)
- کسایی که دلشون میخوان فرار کنن ازینجا (که مرسوم ترین روشش، اپلای کردنه که این روزا خیلیی محبوب و همه گیر شده (البته دلار هم ((: ))
- حالت سوم
با اجازتون مطلب رو میبرم ادامه مطلب که وبلاگ رو خراب نکنه...
خب، میدونم که اینجا، جای پربازدهی نیست، و اینارو نمینویسم که کسی رو تحت تاثیر قرار بدم یا نظر کسی رو بدونم یا .... صرفا یجورایی روی کاغذ اوردن تفکراته!
نکته بعدی اینه که قرار نیست کوچکترین توهین یا اهانتی به هیچ کدوم از 3 دسته بشه! این که آدما بشینن فکر کنن که کدوم درسته و کدوم غلط، بحث دیگه ایه که کاریش ندارم.
خب حالت سوم چیه؟ حالتیه که کسی سعی میکنه مشکل رو حل کنه! هرگونه راه حلی رو جزو همین دسته قرار میدم! یکی تصمیم میگیره اسلحه بگیره دستش، شورش کنه که مساله رو فیکس کنه، یکی میگه درس میخونم/رشد میکنم تا قاضی/وزیر/نماینده یا حالا هر عضو مهم دیگه ای بشم و بتونم تاثیر بذارم! یکی میگه من میرم دنبال پول جمع کردن تا بتونم باهاش به نوع به نیازمند ها یا حالا هرچی، کمک کنم. خلاصه اینکه، هر گونه روندی که نیتش کمک به رفع مشکلات باشه رو جزو دسته سوم میشمارم. ( طبیعیه که ممکنه هدف عده ای از فرار، کمک باشه! مثلا الآن هیچی نیستم، میخوام برم، بیاموزم، پول دربیارم، یا حالا هرچی، و بعد کمک کنم... اینا هم جزو دسته سومن).
خب این گروهامون! حرف چیه؟
امروز حرف درمورد 2 تا چیزه!
اولین مورد، طبیعت و ویژگی انسانه! کتاب کوری رو خوندین؟ اگه خوندین اون صحنه هاییش رو بیاد بیارین که انسان ها برای رفع نیازاشون گروهی کنار هم زندگی میکردن! اگه نخوندین هم الآن یه توصیف ریزی میکنم (نگران نباشین، اسپویل نمیشه (: ) یک جمع از مردمی رو تصور کنین که بخاطر داشتن مشکل مشابهی (که نمیتونن رفعش کنن) کنار هم جمع شدن! ویژگی این جمع که برای ما مهمه چیه؟ اینه که توش هرکسی یکاری میکنه!
یعنی چی؟ یعنی مثلا اگه این جمع نیاز به غذا داشته باشه، این شکلی نیست که همه دلشون بخواد برن غذا تهیه کنن برای همه! این شکلیه که روحیه یک یا 2 نفر این شکلیه که با خودشون میگن من به غذا نیاز دارم، علاوه بر من، اطرافیانم هم نیاز دارن! من که میتونم واسه خودم تهیه کنم، میرم واسه کل این جمع تهیه میکنم!
* یکبار دیگه بگم! بنظرم این یک ویژگی و یک چیز روحیه ایه! بقیه کار نادرست یا حتی کم کاری هم نکردن!
بنظرم این شکلیه که هرکسی تو یه مورد خاصی احساس مسئولیت میکنه! مثلا توی همون جماعت نیازمند ما، ممکنه یه شخصی باشه براش مهم باشه اون لحظه بچه ها و خردسالا چه شرایطی دارن! پامیشه میره باهاشون حرف میزنه و وقت میگذرونه و ....
پوینت این حرفا چیه؟ اینه که فکر میکنم جزو هر دسته بودن، اوکیه! یعنی میخوام بگم این قضیه با خودخواه بودن یکم تفاوت داره! مثلا دسته اول من شامل کسی نیست که بگه: خب حالا همسایه من داره میمیره به من چه! دسته اول من کسایی هستن که میگن هعی خدا! دست من که به جایی نمیرسه، کمکم کن حداقل آرامش داشته باشم و دیوونه نشم.
میدونم افتضاح منظورمو رسوندم ولی خب اینا هنوز رو کاغذن 😅 مینویسم که یکم مرتب تر بشه و بعدا بتونم یجایی واقعی بگمشون!
مورد دوم کاملا بی ربطه به قضیه :|😂😂 خود قضیه رو حرفای بیشتری دارم و بعدا ادامه میدم
دومی ازین قراره که هممون الآن تحت استرس و فشار و چیزای مختلفی هستیم! خب شرایط سخت شده دیگه! نباید بذاریم این شرایط سخت باعث بشه باهم دیگه بدرفتار کنیم! امروز یکی اومد ازم عذرخواست که سرم داد زده بود، توجیهشم این بود که پدرش سخت کار میکنه و همچنان کلی بدهی داره و ناراحته خب و ناراحتیش تو خانواده تاثیر میذاره!
بهش گفتم که خیالش راحت، کلا ازش ناراحت نشدم. واقعنم نشده بودم، وقتی یکی سرت داد میزنه، چه واقعا گند زده باشی چه بی تقصیر باشی، قطعا اون شخص از اینکه داد زده پشیمون میشه! اینکه ماهم ناراحت شیم فقط شرایطو برای اون سختتر میکنیم. خود من هم مرتکب این اشتباه میشم! یهویی میبینم سر کار مادرم، کلی اذیت میکنن! حقوق رو چندین ماه به تعویق میندازن! کار رو راه نمیذازن و خب همه اینا سخته! قشنگ حس میکنم فشار روم (رو هممون) بیشتر شده! ولی فکر میکنم این خوش رفتاری، خیلی چیز مهمیه! که تباید قطع بشه.....
ببخشید زیاد نوشتم!
پ.ن: دقت که میکنم، دیپ دان این 2 تا قضیه بهم ربط دارن!
ولی عجیب غریب طور و مرتبط باهم بودن
و جالب بود