زیر ستاره های آسمون

می نویسم تا یادم بمونه

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درس» ثبت شده است

۲-۳ روزه باهاش حرف نزدم!

امروزم اگه تا شب بهش پیام ندم میشه ۳ روز! این ترم درسا از سر و کولش بالا میرن و نمی‌خوام خیلی مزاحمش شم! تنها دلیلم برای اینکه کمتر حرف می‌زنم باهاش همینه! حالا نمی‌دونم واقعا کار درستی می‌کنم یا نه! چون ممکنه یه وقتایی دلش بخواد حرف بزنه و ببینه من اقدامی نمی‌کنم و ناراحت شه 😓.

 

۱ نظر
پسر

عامممممممممم چندین روز اخیر!

خب آخرینی که نوشتم ۳ش بود، ۳ روز گذشته و واقعا نشد بنویسم... هرچی یادم باشه رو الآن میگم.

 

۴شنبه:

شبش کلــــــــــی با دختر حرف زدیم! کلی رویاپردازی کردیم و آخرش داشتم بی‌هوش می‌شدم، برش گردوندم به دنیای واقعی و یه دقیقه ناراحت شد 😅. این ترم وضع درسیش وحشتناکه! ۲ تا درس گیرش اومده که بیش از کل درسای بقیه وقت میگیرن! و باخطر یسری مسائل نتونست حذفشون کنه... یه چنل جدید یوتیوب پیدا کردم که باحال صحبت می‌کنه آقاهه، دوسش دارم و این ۳ روز زمان زیادیو ازم گرفت 😂

صبح خواستم برم سر کلاس استاد کنترل که دیدم یکی یاد گرفته ازم و کل تایم استادو برا خودش نگاه داشت 😑

5شنبه:

صبح یه کلاس مخاب داشتیم که ۶ دقیقه دیر رسیدم سرش و فکر کنم یه غیبت گنده زدن برام 😑 الآن برم به استاد بگم آشپزخونه ترافیک بود؟ ناهار باید می‌پختم؟ هعی.. مهم نیست. عصرش با یکی از دوستام قرار گذاشتم و امروز دیدیم همو! هم اوضاعش خیلــی خوب بود، همم مشکلات افتضاحی داشت. ایشالا که مشکلاتش حل بشه ولی باحال بود! همزمان خنده و غصه داشت! (البته لباشو ندیدم، از پشت ماسک این شکلی بود) عه اینارو باید تو جمبه می‌نوشتم. 😂

دیگه از ظهر تا شب مشغول مشقیدن بودم.... مشقا کمه ها! مثلا ۲ تا سواله ولی یچیز میدن قشنگ ۴-۵ ساعت مشغول شی! بعد چون تنوع سوال ندیدی تو امتحان له میشی! :/ عامممم یه اتفاقایی با داداش و مامانم افتاد که یادم نیست. بگذریم

جبمه:

قرارمو که گفتم. اوه! دیشب تا ۳ بیدار بودم و خوابم نمی‌برد، باعث شد صبح دیر پاشم. مامان زیاد میگه لعنتی به ساعت ۱۰ - ۱۱ نگو صبح!

فردا تعطیل رسمیه و با کلی اعتراض، تونستیم این قانونو تصویب کنیم که روز تعطیل امتحان و کوییز نگیرن 🤗 شب می‌تونم راحـــت بخوابم.

امممممم اتفاق مهم دیگه 🤔 فکر کنم ۳ش یا ۴ش بود، یکی از دوستام، دختری که دوسش داشت مزدوج شد و خیلی سر این موضوع ناراحت شد! شایدم ۲-۳ روز قبل‌تر بود و نوشتم اینجا ولی خب این هفته خیلی سریع گذشت.

ازین به بعد باید همون روز بنویسم! هرچقدرم وقت نشه! فایده نداره این شکلی....

۱ نظر
پسر

صحبتای یک تغییر رشته‌ای برق از کامپیوتر!

کنکور رو دادیم! از قبل می‌دونستم یا قراره برم برق یا کامپ ولی هیچ‌وقت نتونسته بودم انتخاب کنم! بعد کنکور گفتن کامپ بزن، رفتن به برق راحت‌تره...

 

تابستون بعدی توی دفتر آموزش، پروندمو از یه کشو در اورد و گذاشت تو کشو بالاییش. اونجا بود که کار تغییر رشتم تموم شد.

 

عامممم، ترم ۱ و ۲ با یک عده صحبت کردم، عده‌ی زیادی! شامل اساتید و دانشجوها و متوجه شدم درسای برق رو بیشتر دوست دارم. (توی دانشگاه ما، دانشکده برق و کامپ یکیه و درساشون خیلی شبیهه!) خلاصه که بعد ۲ترم، عوض کردم و رسما برقی شدم!

 

بعضی وقتا که شلوغ و سخت میشه و همه‌چی می‌ریزه سرم، خودمو فوش میدم که مرتیکه واسه چی رفتی سراغ سخت‌ترین رشته فنی؟!؟! این همه رشته! یه آسونشو می‌خوندی، وقت اضافیتم می‌تونستی ۱۰۰۰ تا کار بکنی.... ولی اینا موقتین. 😅 لذتی که تو فهم مسائل هست.... لذتی که تو فهم فوریه هست واقعا یافت نشدنیه :دی

 

از وقتی با دختر آشنا شدم، این ویژگیشو خیلی دوست دارم که عاشق درساست! دیوانه‌وار عاشق یادگیریه! و این بهم کمک می‌کنه! وقتایی که له میشم و شروع می‌کنم فحاشی کردن به برق، یهویی به خودم میگم ببین! اونم داره همینارو می‌خونه و تلاش می‌کنه و ببین چه کیــــــــــــــفی می‌کنه! تو هم می‌تونی اینجوری باشی! می‌تونی از سختیاش هم لذت ببری!

 

الان یکی ازون تایماست! درس مخابرات ۱ یکی از درساییه که توش هرچی تو زندگیت خوندیو باید استفاده کنی. 😂😂 یعنی از همه‌چی باید مایه بذاری تا یه پیام، ازینور بره اونور! مشکلم این نیست! مشکلم اینه مابقیشون دارن خیلیـــــی وقت می‌گیرن! نمی‌ذارن لذت کافی رو از فهمیدن اینا ببرم!

 

اساتید هم ازونور اصرااااار دارن کامل کامل بگن :/ یعنی هروقت گفتیم زمان کمه خب این یه مبحث رو عبور کن! نگووووو..... زشتهههههههه....... نمیشهههههههههه....

 

خلاصه که آره! گفتم بیام بنویسم چون واقعا کمک می‌کنه حال آدم بهتر شه 😂

 

 

یه چیز جالب درباره آدمی اینه که همیشه زمان حالش سخته! یعنی من الآن برگردم به کنکور یا دبیرستان یا حتی ترم‌های اولم نگاه کنم، میگم که پوووووووووف چقدر غر می‌زدی لعنتی! واقعا اینا کاری داره؟ اصلا چرا کامل نشدیشون... می‌دونم که یکی دوسال دیگه هم به وضع الآنم اینارو میگم 😂

 

چیکار میشه کرد؟ 😋 زندگی همینه دیگه! باید تلاش کرد.

۱ نظر
پسر

تو مدرسه و کنکور دیدیم همیشه یه سوال میاد توی کدوم مورد، کار بیشتری انجام میشه! جواب واقعیشو می‌دونیم ولی همچنین می‌دونیم این یه کلکه و گزینه درست یچیز دیگست! بیاین در موردش صحبت کنیم!

 

خب اگه این آقا پسر بخواد از این دیوار بره بالا، چقدر کار باید انجام بده؟ توی علوم راهنمایی و فیزیک دبیرستان با رابطه فوق‌العاده زیبای P=mgh که واحدشم وات(w) هست، آشنا شدیم. پس، جواب این سوال رو بلدیم. 😉

 

اتفاقی که میفته چیه؟ میان یه آزمون می‌گیرن ازمون و توش سوال زیر رو میدن:

 

 

می‌پرسن، کدوم یک از آقا پسرها، کار بیشتری باید برای بالا رفتن از دیوار انجام بده؟ خب هر کسی که تو زندگیش از نعمت راه رفتن برخوردار باشه، می‌دونه از راه ۳ خیلییییی راحت‌تره! پس میگه ۳!

همچنین یسری استدلال می‌کنن که خستگی و راحتی ملاک نیست، نفر اول باید مسیر کمتری بره، پس آویسلی جواب ۱ عه!

امتحان رو تمام می‌کنیم و میایم بیرون و با بقیه مشغول جر و بحث میشیم. پاسخ‌نامه میاد و زارت! نوشته که کار فقط تابع h یا همون فاصلست و کار این ۳ تا شیطون یکسانه! خب همین الآن فیزیک تر زد به کل شهودمون! ولی با این حال حفظ می‌کنیم که مثلا در نهایت دانشگاه خوبی قبول شیم! 😕

 

 

خب بیاین ببینیم قضیه چیه! می‌دونم تو رشته های مهندسی و علوم پایه، توی فیزیک ۱ دانشگاه این رو یاد میدن ولی رشته های انسانی و تجربی رو راستش در جریان نیستم. ولی درکل سعی می‌کنم ساده بنویسم.

قضیه ازین قراره که اعداد، به اعداد حقیقی (همونایی که توش همه چی هست! ۱، منفی ۵، کسر یک هفتم، رادیکال ۱۱ و ...) یه لول بریم بالاتر، بهشون اعداد مختلط میگن که این شکلین: x=a+ib خب اولا این یعنی چی؟ a و b همون عددای حقیقی هستن که می‌شناسیم. یه چند تا مثال:

x1 = 5+i0 = 5

x2 = √3+i5

x3 = 0.025 + i25

خب، حالا این مسخره بازیا برای چیه؟ یادتونه می‌گفتن زیر رادیکال عدد منفی نمیره؟ یذره که بخوایم ریاضی بازی و کلا هر غلطی بکنیم، یه منفی لعنتی میره زیر این رادیکال 😂😂 و راه در رو هم نداره! اومدن گفتن لعنت بهش! ازین به بعد  √-1=i !!! بعنی به رادیکال منفی ۱ میگن i !!! یعنی مثلا رادیکال منفی ۹ میشه 3i‌!!!

 

این از اعداد مختلط!

 

 

برگردیم سر مساله‌ای که بالاتر داشتیم. قضیه ازین قراره که برای محاسبه توان و کار و انرژی و این چرت و پرتا (آخه همشون یه چیزن!) یه چنین رابطه‌ای هست:

S = P + iQ

اون P همونیه که می‌شناختیمش. 😅 به S میگن توان/کار/انرژی ظاهری که یه چیز کاملتریه!

بحث اینجاست که تو اون عکسای بالا، واقعا P همشون برابره! تفاوتشون، توی Q هست! استدلال چی بود؟ میگفتیم تو واقعیت اون ۳ تا مسیر بالا متفاوتن! راحت‌تر و سخت‌تر داره! چرا میایم میگیم کار یکیه؟

بحث اینجاست که Q خیلی شهودی نداره توی طبیعت. 😅 شهود منظورم اینه که اگه ازتون بخوام رادیکال 5 رو نشون بدین، مثلا میگین طول اون پاک‌کن الآن رادیکال ۵ عه! ولی ازم بخواین بهتون رادیکال منفی یک رو نشون بدم، خب نمی‌تونم! نکتش اینجاست که خودش نیست، تاثیراتش هست! 😂😂

اگه یذره پیچیده شد، معذرت می‌خوام، ضعف در ارائه منه! که صدالبته تقصیر کروناست! حضوری بیاین نشونتون میدم. 😎💪

 

خب جواب بالا چی شد؟ جواب اینه هرچی اون مسیره درازتر میشه ( سطح شیبداره بیش‌تر میشه) این مقدار Q هم بیشتر میشه! Q، وظیفش راحت‌تر کردن انجام P هست! خب تامام! 😄

 

چی شد؟ من که ترم ۱ اینو فهمیدم ذوق کردم ولی حالا 😂 قضیه اینه یسری وجود هستن که در عین بودن، نیستن :|

حقیقتا برای این قسمت مطلبم فکری نکرده بودم برای همین عجیب بنظر می‌رسه ولی درسمون آموزنده بود! \س همینجا قطعش می‌کنم. 😁

 

پ.ن: امروز و دیروز کلی برام آزمایش بود 🤔 حالا با هر اسمی بلدینش! آزمون الهی یا آزمون طبیعت یا .... یسریا جوابش زود اومد و بد بود! 😬 این بدا باعث شدن یذره حالم بد بشه، اوناییم که جوابشون هنوز مشخص نشده یذره نگران کنندن! دعام کنید لطفا 😅

۰ نظر
پسر

امروز

امروز رو اسکیپ می‌کنم! ارزش موندن تو خاطره رو نداره...

+ تنها مورد خوبش اینه که دکتر کنترل درس جدید رو آپلود کرد

۰ نظر
پسر

:))))))

همچنان میگم، انتخاب تیتر کار سختیه! من که نویسنده نیستم... بگذریم

 

روز شیرینی بود، 1 ساعت درس داشتم و همین :| مابقیش به بازی و آشپزی و صحبت کردن گذشت. امروز خیلییییییییییییییییییییییییییییییییی باهاش صحبت کردم :) فکر کنم یذره زیادی وقتشو گرفتم ولی خب پیش میاد، خیلی انرژی و حس خوبی میگیرم، و میدونم که میگیره، یعنی صادقانه بهم گفته... امیدوارم زیاد اذیتش نکرده باشم cheeky(ایموجی بیان.....)

 

روز کوتاه و آرامش بخشی بود. خدایا شکرت :)

۰ نظر
پسر

شنبه شلوغ

خیلی ازون چیزی که فکرشو میکردم سنگین تره!!!!!

 

صبح پاشدیم، ca خیلی نرمال، نیم ساعت در مورد کلاسش و درسش صحبت کرد و تامام. برسی تشریف نیوردن =) البته قراره حذفش کنم، خیلی فرقی نمیکنه. الک 2 اومد و 1 ساعت صحبت کرد، نصفش در مورد کارای طول سال و درسش بود و نیم ساعت مابقی رو یه دوره خیلییییییییی بیسیک در حد V=RI کرد و خدافظی کرد، تا رفتش، TA هاش یه مشق گنده انداختن رومون :| البته گفتن درسشو 2ش میده استاد. 90% انجام دادم و راضیم.

 

قسمت ترسناک ماجرا، کنترله! میدونستم با استاد ترسناکی سر و کار دارم ولی این یه لول دیگست، دیروز ایمیل داده بود که 1ش سر کلاس آنلاین حاضر باشین، امروز هم حدود 3.5 ساعت درس آپلود کرد!!!!

قصد جنگ داری بانو؟؟؟؟ xDDD سه و نیم ساعت ویدیو + کلاس آنلاین؟ میخوای بمیریم؟ میخوای اینجا بگم یه تکلیف ریز هم دادی؟؟؟

ولی خب مسیریه که باید رفت، ولی از قبلم خبر داشتم.

 

میمونه فقط سلطان! استاد مخاب1، فعلا سکوت کرده و ترسناکه! آرامش قبل طوفان.....

 

دیشب از شدت هیجان خوابم نبرد... یعنی یادمه ساعت 4:45 رو تو گوشیم دیدم. خستمه :)

 

 

پ.ن: ایموجیای اینجا خیلیییییی وحشتناکه! آخه چرا بیان؟

۲ نظر
پسر